خلاصه کتاب:
روایت زندگی نیاز، دانشجوی معماری، با دوستیاش با کسرا آغاز میشود. کسرا مردی بدگمان است که پس از ازدواج، شکهایش نسبت به نیاز بیشتر میشود. سرانجام نیاز خانه را ترک میکند، اما این تازه آغاز داستانی پرتنش است.
خلاصه کتاب:
من سالهاست که احساساتم را خاموش کردهام؛ شادی و غم را به سکوت واداشتهام. دلتنگیها را با فریاد بیصدا پاسخ دادهام و عشق را با بیرحمی راندهام. سکوت تلخ را پذیرفتهام، لبخند را حرام کردهام و امید را نادیده گرفتهام. درونم فریادی بیصداست؛ پر از تمنا و بیپناهی.
خلاصه کتاب:
دختری بازیگوش و مستقل، در خانهی حاجآقا ب، بزرگ محله، زندگی میکند. او برخلاف عقاید پدرش رفتار میکند و همین تفاوت، روایتهایی پر از طنز و کشمکش به وجود میآورد.
خلاصه کتاب:
۲۱ سالگی برای او مرز میان امید و حسرت است. دختری شبیه همه، میان روزمرگی و رویا، درگیر عشقهای خاموش و خاطرات پوچ. آنچه تجربه کرده، نه پایان مییابد، نه سراب میشود؛ تنها رسوبی آرام در وجودش باقی میماند.
خلاصه کتاب:
داستان دربارهی دختری به اسم تاراست که در اثر یک تصادف حافظه اش رو از دست میده.اما توی گذشته اش اتفاقی افتاده که باعث شده پدرش ازش متنفر بشه و همیشه اونو تحقیر کنه و کتک بزنه.تارا هم که میبینه نميتونه با این شرایط زندگی کنار بیاد به کمک دوستش فرار میکنه ....
خلاصه کتاب:
با دزدیه شدنش اونم به دست دزدان دریایی و گیر افتادنش بین دو مرد که از قضا هر دو قدرتمند هستن و می خوانش گیجش کرده بود یکی رئیس دزدان دریایی دومی شوالیهای قدرتمند از امپراتوری.
خلاصه کتاب:
دلسا از همه ی مردها متنفره..بخاطرشکست عشقی که از دو مرد زندگیش درگذشته خورده..سرد و مغرور و یک دنده میشه.اما دست سرنوشت اونو با مردی آشنا میکنه که دخترهای زیادی توی زندگیش بوده ولی اتفاقات جالبی برای دختر قصه ی ما میفته
خلاصه کتاب:
احمد تحت فشار اصرار های مادرش مبنی بر داشتن وارث پسر، و بی اهمیتی های همسر اولش راضی به ازدواج با منشی زیبا و مطلقه اش میشه. اما همه چیز اون طور که باید پیش نمیره...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " فارسی بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.